1
بسمه تعالی
دوازده عادت فکری اشتباه
1. من نمی توانم: به طور خودکار تصور می کنید که توانایی روبرو شدن با یک چالش جدید یا حل یک
مسئله را ندارید. این حالت اغلب موجب پذیرفتن شکست قبل از هر اقدامی شده و به احساس اضطراب
و غم ختم می شود.
اگر نوجوانی دارای عادت من نمی توانم باشد، در هنگام رویارویی با مشکل یا قرار گرفتن در یک وضعیت تازه، به
خودکار احساس ترس کرده و فکر می کند ))من نمی توانم این کار را انجام بدهم((. چنین افرادی به جای اینکه
به دنبال قدم های کوچک برای حل مسئله باشند یا خود را درگیر یک چالش جدید ببینند، فورا احساس
می کنند که هیچ کنترلی بر موقعیت خود ندارند.
کلید غلبه بر این عادت بررسی کارهایی است که می توانید و باید انجام دهید. مطمئن باشید که این کارها
قدم های کوچک و مفیدی هستند که مشکل را حل خواهند نمود.
2. فاجعه پنداری: هنگام مواجه با یک وضعیت مبهم، در انتظار وقوع یک فاجعه بوده و با خودتان فکر
می کنید اگر اینطور شد چی؟ این وحشت و اضطراب بی مورد انرژی بسیار زیادی را از شما می گیرد.
نتیجه نهایی غلبه برای این عادت اشتباه، رسیدن به این باور است که بدترین احتمالات اغلب اتفاق نمی افتد.
بدین وسیله وحشت و اضطراب شما کاهش خواهد یافت. کم کم اعتمادبه نفس کافی برای رویایی با شرایط تازه
حتی اگر بد و سخت باشند را خواهید یافت. این امر موجب ایجاد خوش بینی و تعادل شده و کمک می کند تا از
حوادث زندگی نترسید و اجتناب نکنید. در ضمن شهامت عمل کردن و اقدام به انجام کارهای جدید را به شما
خواهد بخشید.
2
3. همه یا هیچ: زندگی را به صورت افراطی و در یک قالب سفید و سیاه می بینید. مثلا اگر عملکرد شما
عالی نباشد، کاملا بد و شکست خورده هستید، یا اگر چیزی کاملا درست نباشد، حتما به طور کامل غلط
است. این خطا باعث می شود تا از دست خود و دیگران ناراحت و عصبانی باشید.
مشکل افراد کمال طلب این است که ایده آل ها بندرت اتفاق می افتد، اما انجام ))قابل قبول(( یا حتی ))خوب((
کارها برای آنها لذت بخش نبوده و موجب رضایتشان نمی شود. برای این افراد، شکست که در واقع بخشی از
جریان رشد و بالندگی است، به هیچ وجه قابل قبول نیست. البته انجام امور به شکل عالی موجب سلامتی و
تحسین است، اما هرکسی اشتباه می کند! نوجوانانی که همیشه اهداف خیلی بالا و غیر واقعی را مدنظر می گیرند،
احتمال زیادی دارد که حتی در مورد توانایی هایشان، اعتمادبه نفس کافی را از دست بدهند. عزت نفس آنها هم
کاهش پیدا می کند، چرا که معمولا رسیدن به این اهداف غیرممکن است. این نوجوانان از امتحان چیزهای
جدید ترسیده و ممکن است به افسردگی و اضطراب مزمن مبتلا شوند.
نوع دوم از این تفکر این است که از دیگران انتظار دارند تا تنها به شکلی که خودشان قبول دارند، عمل نمایند.
این نوجوانان اغلب در برابر دوستان یا افراد خانواده لجباز، سختگیر و ناسازگار هستند. این تفکر خشک باعث
می شوند نه تنها از دیگران ناراحت و عصبانی بشوند بلکه دیگران هم از آنها عصبانی و ناراحت باشند.
کلید غلبه بر این عادت، کنار گذاشتن این فکر و پیدا کردن موارد حد وسطی است که مابین دو حد افراطی
))خیلی عالی(( تا ))خیلی بد(( قرار دارند. می توانید حد دو طرف را به عنوان یخ و داغ تصور کنید که درجات
مختلفی بین یخ زدن و جوش آمدن وجود دارد.
از خودتان بپرسید چه می شود اگر در یک راه بزرگ گاهی اشتباه کنید؟ اغلب شکست، فرصتی برای رشد بوده و
گاهی اوقات دلیلی برای کشف رویدادهای تازه است. برای مثال در ورزش یا تجارب، آزمایش و خطا یک مسیر
اساسی اساسی بوده و حتی گاهی شکست کامل، بهترین راه برای یادگیری، بازسازی و کامیابی است.
3
4. منفی گرایی: به تجربیات منفی و ناامید کننده خود چسبیده و هر اتفاق مثبت یا حتی معمولی را در نظر
نمی گیرید. نتیجه ی بزرگنمایی و تمرکز بر حوادث منفی، بدبینی نسبت به حال و آینده است.
عادت منفی گرایی باعث می شود نتوانید از فکر آن خارج شده و سایر اطلاعات خوب آن روز را نادیده بگیرید.
مشکل اینجاست که همراه با این فکر، حافظه شما هم قفل شده و فقط حوادث بد و ناامید کننده را به یادآورده
و با مرور دوباره و دوباره آنها جلوی ورود هر خاطره ای که موجب شادی یا غرورتان بشود را سد می کند.
کلید مقابله با این عادت آن است که مراقب توجه تان باشید. گاهی واقعا اتفاق بدی می افتد که باید به آنها توجه
کرده و با بررسی آنها، عکس العمل مناسبی نشان دهید. اگر اشتباهی مرتکب شدید، نباید فراموش شده و باید از
آن درس گرفت، اما این توجه نباید مانند یک چرخه ی بی انتها ادامه یابد، به طوری که همه ی زندگی را فراموش
کرده و فقط با خودتان این فکر منفی را تکرار کنید. هدف رسیدن به دیدگاهی واقعی و درکی مناسب و متعادل
است. به عبارت دیگر، باید سعی کنید تا همه ی خوب ها و بدها را باهم ببنید.
5. من باید، تو باید: خود و دیگران را با یک الگوی خشک و غیرمنطقی قضاوت کرده و اگر رفتاری برخلاف
الگوی مورد انتظارتان باشد، احساس ناامیدی و یاس می کنید.
نوجوانانی که این عادت را دارند، همیشه قوانین سخت و غیر قابل انعطافی را برای رفتار خود، خانواده و
دوستشان در نظر دارند. اگر دارای تفکر ))من باید(( باشید، مثلا اگر یک نت را در کنسرت موسیقی اشتباه بزنید،
از خودتان متنفر می شوید.
کلید مقابله با این عادت اشتباه آن است که به شدت مراقب بایدها و نبایدهای خود باشید و بدانید که کدام یک
واقعی، قابل انتظار و کمک کننده و کدام فقط خواست و میل شماست. هرگاه دریافتید که این ))باید(( منطقی و
لازم است، به استانداردهای مهم دست یافته اید. از سوی دیگر هرگاه احساس کردید که این ))باید(( حاصل
ترجیح و میل شخصی شماست، از آن دست کشیده و هوشمندانه سایر احتمالات را در نظر آوردید.
4
نتیجه نهایی غلبه بر این عادت، رضایت و خوشنودی از شرایطی است که دذ آن قرار دارید و دیگر بابت هر
چیزی ناراحت و عصبانی نخواهید شد. این کار باعث می شود تا خودمان را بهتر پذیرفته و در کل، سازگاری و
انعطاف بیشتری داشته باشید. با هر شرایطی کنار آمده و از احساس گناه و افسردگی دور شوید.
6. پیشگویی: نتایج و اتفاقاتی را پیش گویی می کنید و این شما را نسبت به آینده ناامید کرده و باعث
بی انگیزگی، افسردگی و بی میلی خواهد شد.
این حالت باعث می شود نوجوانان معمولا احساس نگرانی و دلسردی نسبت به آینده داشته باشند و باعث ایحاد
رفتارهای مخرب خواهد شد.
کلید مقابله با این عادت آن است که به پیشگویی خاتمه دهید و به جای آن به دنبال شواهدی برای تایید
پیشامدهای منفی بگردید. بر زمان حال و وضعیت فعلی تمرکز نموده و از پریدن به آینده و نتایج آن خودداری
نمایید. از خودتان بپرسید که چطور پیشگویی های قبلی تان اشتباه بوده و به یا بیاورید که می توانید فعالانه آینده
را تغییر دهید.
نتیجه نهایی غلبه بر این عادت، امیدواری به آینده است. با توقف پیشگویی و ارزیابی وضعیت به خودتان فرصت
می دهید تا بر اتفاقات خوب تمرکز کرده و این امیدواری سبب می شود تا بر تلاش خود افزوده و به موفقیت
نزدیک شوید. در این حال با دیگران تعارض کمتری داشته و احساس اضطراب و افسردگی با تلاش شما از بین
خواهد رفت.
7. ذهن خوانی: بدون دلیل می دانید که دیگران درباره ی شما نظر خوبی ندارند و این شما را مضطرب و
متزلزل می نماید.
ذهن خوانی اشتباه متداولی است که به نتیجه گیری بدون دلیل منجر می شود. در این حالت به طور خودکار فکر
می کنید که نظر دیگران را دانسته و مطمئن هستید که درباره ی شما فکری خصمانه و غیرقابل تحمل دارند.
5
بدون کوچک ترین دلیلی متقاعد شده اید که می دانید در سر دیگران چه می گذرد و سایر نشانه های منطقی را در
نظر نمی گیرید. در حالی که واقعیت چیز دیگری است و دیگران حتی درباره ی شما فکر هم نمی کنند.
چنین تفکری ناراحت کننده بوده و در شرایط اجتماعی احساس ناامنی و بی دست و پایی به فرد می دهد.
نوجوانانی که درباره قضاوت دیگران نگران هستند، احتمالا از رابطه با دیگران وحشت کرده و از آنها دوری نموده
و از تصور این تحقیر دیوانه می شوند. در طول زمان این افراد دچار اضطراب اجتماعی، تردید از خود و خشم
خواهند شد. وقتی از خودتان تردید دارید، از دیدن افراد جدید، تقاضای شغل جدید یا پیوستن به یک تیم جدید
دچار ترس و نگرانی می شوید.
کلید مقابله با این شیوه ی غلط آن است که هرگاه شروع به قضاوت درباره نظر دیگران و خواندن ذهن آنها
کردید، بلافاصله به خودتان یادآوری کنید که هیچ کس قادر به خواندن ذهن دیگران نیست.
نتیجه مثبت غلبه بر این عادت فکری که دیگران نظر منفی درباره ی شما دارند، افزایش اعتماد به نفس و
خوشنودی در موقعیت های اجتماعی است. شما شجاعت بیشتری یافته و به جای دوری از دیگران، از بودن با
دوستانتان احساس رضایت خواهید نمود. با بررسی دلایل و آنچه در واقع رخ داده، احساس خشم یا اضطراب
اجتماعی ناشی از خواندن ذهن دیگران از بین خواهد رفت.
سرزنش کردن: همیشه می گویید که تقصر من بود! و احساس گناه دارید. یا فکر می کنید که تقصیر دیگران بوده
و احساس خشم و فریب خوردگی می کنید.
کلید مقابله با این شیوه غلط آن است که بدانیم ))همه خطا می کنند و در بیشتر موارد هیچ کس مقصر نیست.((
سرزنش خود یا دیگران هیچ نتیجه ای جز ناراحتی و ناامیدی خودمان ندارد. ابتدا لازم است تا مسئولیت آن
بخشی را که در آن نقش داشتید، پذیرفته و بابت آن عذرخواهی کنید. این واکنش درستی است. به جای مرور
6
اشتباهات و سرزنش کردن، بهتر است که سوال کنیم:)) برای آنکه شرایط بهتر بشود، چه کار می توانم انجام
بدهم؟((
نتیجه نهایی غلبه بر عادت سرزنش کردن، آغاز واکنش های خلاق به شرایطی است که مطابق انتظارات ما پیش
نرفتند. این انعطاف پذیری قدرت یافتن راه های مختلف کنار آمدن را در شما به وجود می آورد. این نگرش کمک
می کند تا درباره ی خودتان و توانایی هایتان احساس بهتری داشته و در راه بهبهود روابط خود، رفتار دیگران را
بیش از بیش بپذیرید.
8. عادلانه نیست: ناراحتید، چون فکر می کنید با شما عادلانه رفتار نشده است، حتی وقتی رفتار منصفانه
یک توقع غیر واقعی است.
در این حالت عقاید شما درباره ی اتفاقات زندگی، بر پایه انتظارات غیرواقعی، شکل گرفته و این انتظارات،
استانداردهای ذهنی شما را می سازند.
کلید غلبه بر این عادت آن است که به یاد آورید و بپذیرید که دستیابی به خواسته ها همیشه امکان پذیر نیست.
تمام منابع لذت و ناکامی در اختیار شما بوده و به جای چسبیدن به رویدادهای تلخ باید شرایط پیش آمده را
پذیرفت.
نتیجه مثبت غلبه بر این عادت، آن است که همراه با رشد پذیرش درونی، خشم شما از بین می رود. همچنین با
توجه به نقطه نظرات دیگران، قدم های مثبتی را در جهت قربانی نکردن خود خواهید برداشت.
9. پیش داوری: بر اساس یک ذهنیت یا منفی جزیی که از گذشته دارید، درباره دیگران قضاوت کرده و به
واقعیت کنونی توجه نمی نمایید.
7
پیش داوری یک اشتباه رایج در قضاوت دیگران است. در این حالت، ویژگی مشخصی از یک فرد، مبنایی برای
قضاوت کلی درباره ی او می شود. به عبارت دیگر، برداشت جزیی از یک پدیده، برداشت ذهن ما از کل آن پدیده
را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین عقاید شما بر پایه اطلاعات جزیی شکل گرفته و یک شناخت موردی، به
شناخت دائمی تبدیل می شود.
کلید غلبه بر این عادت آن است که از قضاوت و تصمیم گیری سریع پرهیز کنیم. به جای رفتار واکنشی و
هیجانی بهتر است با رویکردی تاملی با موقعیت تازه روبرو شویم. صبر و تفکر بهترین راه برای جلوگیری از
پیش داوری است. باید به خود یادآوری کنیم که من فقط اطلاعات کمی درباره ی این مورد دارم و باید به دنبال
دلایل و شواهد بیشتری برای قضاوت باشم.
نتیجه مثبت غلبه بر این عادت آن است که همراه با تامل و تفکر، و همچنین با توجه به دلایل بیشتری درباره ی
دیگران قضاوت کرده و از شتاب زدگی اجتناب می کنیم. این کار سبب می شود تا در دراز مدت، فرصت های
زندگی را از دست نداده و بابت آنها پشیمان نشوید. همچنین اجتناب از رفتار نامناسب نیز از شرمندگی شما
جلوگیری می کند. در کوتاه مدت نیز، کنترل قضاوت و رفتار، به جای شتاب زدگی موجب حس خوب پختگی
شده و انسان صمیمی تر و دوست بهتری خواهید شد.
11 . من این را حس می کنم: فکر می کنید که احساسات شما منعکس کننده واقعیت بوده و به جای
عقل و منطق، از هیجان خود پیروی می کنید.
این عادت به معنای آن است که فرد در زمان رویایی با یک موقعیت تازه، به احساس خود توجه نموده و بر
اساس احساس و هیجان و نه بر اساس منطق، استدلال می کند. نوجوانی با این عادت اشتباه، بیش از حد به
حس خود اعتماد نموده و تحت تاثیر آن از موقعیت های جدید عقب نشینی می کند.
8
کلید غلبه بر این عادت آن است که به یاد آورده و بپذیرد که احساسات همیشه راستگو و قابل اعتماد نیستند.
در بسیاری از موارد علیرغم حس ناخوشایند باید به مسیر ادامه داد و در نهایت به لذت و حس خوب موفقیت
رسید.
نتیجه مثبت غلبه بر این عادت فکری آن است که با غلبه ی استدلال بر احساس و بررسی عقلانی به جای
واکنش هیجانی، احساس منفی در شما از بین رفته و حس خوشایند کنترل و قدرت جای آن را خواهد گرفت.
چنین واکنش عقلانی موجب رشد و پیشرفت شما خواهد شد.
11 . تلاش می کنم تا شکست نخورم: در مسیر زندگی خود به جای آنکه به دنبال پیشرفت و لذت
بردن از طعم پیروزی باشید، از شکست خوردن ترسیده و تلاش شما بر فراز از شکست متمرکز است.
یکی از مهم ترین عوامل برای پیش بینی و تعیین رفتار انسان ها پی بردن به انگیزه ها یا انگیزش آنهاست. یکی از
مهم ترین انگیزه هایی که در زندگی وجود دارد و موجب تلاش ما می شود، انگیزه ی پیشرفت نام دارد. این
انگیزه ی پیشرفت، میل و اشتیاق یا تلاش و کوششی است که فرد برای دستیابی به یک هدف یا تسلط بر اشیا،
امور یا افراد و اندیشه ها از خود ابراز می دارد.
اما نکته جالب درباره ی انگیزه پیشرفت آن است که افراد با سبک های مختلفی به این انگیزه واکنش نشان
می دهند. نیروی محرکه برای عده ای، ترس از شکست و برای سایران، امید به موفقیت است. تفاوت در این
سبک ها سبب می شود تا احساسات و نتایج متفاوتی برای ما حاصل شود. نوجوانانی که دارای عادت ))تلاش
می کنم تا شکست نخورم.(( هستند، نسبت به توانایی های خود با دیده ی تردید نگاه کرده و از آنها برای رسیدن
به حداقل ها استفاده می کنند. شکست نخوردن، پایین ترین پله صعود و رسیدن به اهداف است. در چنین حالتی
فرد همواره نگاهی به سقوط و شکست دارد. از این رو احساسات و هیجان های منفی، با فرد همواره می شود.
چنین افرادی با اولین نشانه ی منفی، خود را یک بازنده یا تمام روزشان را خراب می دانند. اگرچه توجه به
9
شکست، در واقع بخشی از جریان رشد و پیشرفت است، اما تمرکز برآن موجب کاهش اعتماد به نفس و بروز
اضطراب غیر قابل کنترلی خواهد شد.
کلید غلبه بر این عادت، کنار گذاشتن این فکر و تمرکز بر امید و دستیابی به موفقیت است. در این وضعیت،
انگیزه پیشرفت به معنای چیره شدن بر موانع، به دست آوردن معیارهای بالا، بهبود بخشیدن خود و برتری
جستن و رقابت با دیگران است. این حالت را اساسی ترین عامل انگیزشی در رفتار رهبران، خطرجویان،
بنیان گذاران اقتصاد جهان و به طور کلی، افراد موفق و کارآفرین می دانند. در این شرایط باید با ارزیابی عملکرد
خود و توجه به عالی ترین معیارها، برای موفقیت و برخورداری از احساس شادی و لذت همراه آن، تلاش نمود.
لازم است تا برنامه ریزی دقیق، اعمال و احساس هایی را که با دستیابی به نوعی برتری، مرتبط هستند را در نظر
گرفت.
نتیجه نهایی این روش موجب تغییر دیدگاهتان می شود. اگر هدف از تلاش خود را بر کسب حداکثر موفقیت بنا
کنید، در این حالت احساس قدرت و شادی بیشتری نمونده و به توانایی هایتان اعتماد خواهید نمود. توانایی خطر
کردن و شکست خوردن، بخشی از فرایند رشد است. چنین نوجوانانی بیش از سایرین تلاش کرده و از این بابت
خشنود و سازگار هستند.
آمادگی مستقل الکترونیکی غیر دولتی استعداد سبز )شعبه مرکزی(